دلنوشته جای خالی مادر احساسی و غمگین برای مادر فوت شده

دلنوشته جای خالی مادر

 

جای خالی مادر را هیچکس نمی تواند بعد از رفتنش پر کند پنج شنبه است که می شود ثانیه هایمان سخت بوی دلتنگی می دهد و چقدر دلتنگ مادر می شویم درست مثل زمانی کودکی که وقتی زمین می خوردیم مادرم مرا می بوسید و تمام درد هایم یادت می رفت دیروز زمین خوردم ولی دردم نیامد اما جایش تمام بوسه های مادر یادم آمد. امروز در پارسی دی دلنوشته جای خالی مادر؛ متن کوتاه برای مادر فوت شده؛ دلنوشته طولانی برای مادر طولانی فوت شده؛ متن استوری دلتنگی مادر؛ متن دلتنگی دختر برای مادر را می توانید مشاهده کنید.

دلنوشته جای خالی مادر

مادرم سلام

از آسمان چه خبر؟

میهمانی خدا تمام نشد که برگردی؟

مادر روزت مبارک

مادر آغوش تو امن ‌ترین جای جهان بود

که تجربه‌ی دوباره‌اش آرزو شده برام

روحت شاد مامان

ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ و ﺑﻮﯼ ﮔﻞﻫﺎﯼ ﭼﺎﺩﺭ ﻧﻤﺎﺯﺵ ﻭ ﺻﺪﺍﯼ ﭼﺮﺧﺶ ﭼﺮﺥ ﺧﯿﺎﻃﯽ ﺍﺵ ﮐﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯽ ﺩﻭﺧﺖ
ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺗﺎ ﻋﻄﺮ ﯾﺎﺱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﯾﻮﺍﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯿﻬﻤﺎﻥ ﮐﻨﺪ
ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﻪ ﻻﻻﯾﯽ ﻫﺎﯾﺶ ﺧﻮﺍﺏ ﻏﻔﻠﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻣﯽ ﭘﺮﺍﻧﺪ
ﺩﻟﻢ ﻫﻤﺎﻥ ﺯﻥ ﺭﺍﺳﺖ ﻗﺎﻣﺖ ﻋﺎﺷﻖ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﮐﻮﺩﮐﯿﻢ ﺑﺨﻨﺪﻧﺪ
ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ.

پنج شنبه که می شود

ثانیه هایمان سخت بوی دلتنگی می دهد

و عده ای از عزیزانمان

آن طرف

چشم به راه هدیه ای تا آرام بگیرند

با فاتحه و صلواتی هوایشان را داشته باشیم

تو ممکنه تولد دیگه ای بر روی زمین نداشته باشی، اما ما هرگز فراموش نخواهیم کرد.
انرژی و عشق تو در فرزندانت زنده است.
تولدت در بهشت مبارک، ​​مامان

اگرچه، دیگر در کنارم نیستی اما همیشه قهرمان من می‌مانی! هر وقت که راهنمایی‌هایت دنبال می‌کنم، موفق می‌شوم. دلم خیلی برایت تنگ شده است.

پنجشنبه که میشود

‎یاد کسانی که

‎هرگز تکرار نمی شوند

‎وهیچ حضوری

‎جبران نبودنشان رانمیکنند

‎دردلمان بیدادمیکند

‎باهدیه فاتحه وصلوات

‎روحشان راشاد کنیم

طاقتش کم است

دل ندارد که بماند

مقدمه ای میسازد

خاطرات را کنار هم میچیند

ثانیه ها و دقایق را سنگین میکند

تا جمعه و غروبش فرا برسد

شادی روح رفتگان، فاتحه و صلوات

مامان چرا مرا تنها گذاشتی؟

دلم هر لحظه برایت تنگ می‌شود

در گوشه و کنار خانه

می‌توانم حضورت را احساس کنم

چرا مرا تنها گذاشتی؟

غم از دست دادنت مرا آزار می‌دهد

افسوس دگر مادر شیرین سخنم در بر ما نیست

آن گوهر یک دانه پر مهر و وفا در بر ما نیست

آن سنگ صبور، ذاکر حق تا دم آخر

افسوس و صد افسوس دگر سایه او بر سر ما نیست

متن دلتنگی برای مادر

مادر عزیزم

متن کوتاه برای مادر فوت شده

متن کوتاه برای مادر فوت شده

خواستم برایش بنویسم
از دوری و دلتنگی
ازاین همه نبودن‌هایش
از بلاتکلیفیِ که روزهایم را فراگرفته
بنویسم که دلخورم،خسته‌ام
خواستم گِله‌ی کرده باشم
تا کمی دلم آرام بگیرد
اما نشد،
نشدکه بنویسم در خفقان دلتنگی نفس کشیدن یعنی چه…
اینکه بر روی ماه و مهتاب چهره اورا دیدن یعنی چه…
نتوانستم بگویم
تا بداند زمانی که یک نفر دلبسته میشود نمی‌توانی او را به هوای خودش رها کنی
اصلا مگر این‌ها گفتن داشت که من بخواهم بگویم
یعنی خودش از حال و احوال من بی‌خبر بود
مگر جزاین است که زبان دلتنگی بین
تمام عاشقان دنیا به یک معناست؟؟

راستش خودم هم نمی‌دانم؟؟؟
و این درست همان برزخ بلاتکلیفی‌ست که در آن گرفتارم

من از مرگ نمیترسم از ان میترسم که در ان دنیا مادرم را پیدا نکنم

ز داغ تو دلم شکسته “”مادرم”

داغ من
بیشتر از آن است که فراموش شود
هر پاییز
هر زمستان
من بی تو بودنم را بهانه میگیرم
بهارها می بارم
تابستان ها می سوزم
تقویم من بدون تو بیهودگی محض است !

ﺑﻮﺩ…
ﺗﻠﺦ‌ﺗﺮﯾﻦ ﮐﻠﻤﻪ‌ﺍﯼ ﮐﻪ ﻣﯿ‌‌ﺸﻨﺎﺳﻢ!
ﮐﻠﻤﻪ‌ﺍﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺮﺟﻤﻪ‌ﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﺣﺴﺮﺕ ﺩﻧﯿﺎ!
” بود ” ﯾﻌﻨﯽ: “ﺩﯾﮕﺮ ﻧﯿﺴﺖ”
ﯾﻌﻨﯽ: ﺗﻮ ﻣﺎﻧﺪﯼ ﻭ ﺣﺠﻢ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ!
ﯾﻌﻨﯽ: ﺻﺪﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﺨﻮﺍﻫﯽ ﺷﻨﯿﺪ…
” بود” ﯾﻌﻨﯽ: ﺗﻤﺎﻡ ﻫﺴﺖ‌ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻧﯿﺴﺖ ﺷﺪ!
ﯾﻌﻨﯽ: ﯾﮏ ﺟﺎﯼ ﺧﺎﻟﯽ…
“بود” ﯾﻌﻨﯽ: ﺩﯾﮕﺮ نیست…
مادرم

در بارش باران مهربانی هایت را
در زلالی چشمه ساران اشک هایت را
در تردی برگ های شمعدانی دلواپسی و دل نازکی هایت را
در صدای آبشار و امواج دریا لالایی هایت را می بینم و می‌شنوم و آرام می گیرم
مادرم دلتنگتم!

مادر بهترین تعبیر فرشته ای درقالب انسان

مادر امروز جهان بی تو نبیند چشمم

این منم بر سر خاک تو که خاک بر سرم

مادر به تو سوگند که در این خانه خاموش
افسانه شادی و خوشی گشته فراموش

♥ دوســــــتت دارم مادرم ♥

خدایا نمیخوام غصه مامانمو از دلم بیرون کنی به من یک دلی بده که بتونم با غصه مادرم زندگی کنم اخه این غصه تنها یادگار مادرمه که ازش مونده واسم نمیخوام براحتی اینهم از دست بدم

دلنوشته طولانی برای مادر طولانی فوت شده

دلنوشته طولانی برای مادر طولانی فوت شده؛

برایم لالایی بخوان مادر
باهمان نجوای همیشگی…
این شبهاخواب آرام به چشمهایم نمی آید
مادریادت هست همیشه می گفتی
عاقبت به خیری ات را از خدا می خواهمظ؟
شبیه کدام عاقبت به خیرتاریخ شده ام
که خودم هم ازدرک آن عاجزم …؟
بیا بخوابم مادر بیا تا یکم آرومشم😔🖤😭 روحت شادمهربونم …😔🖤😭

روحت شاد مادرم😭😭

غروب های جمعه درست مثل چای سرد شده است….
از دهن افتاده و تلخ…
اول صبحش گرم است و دلچسب…
غروب که میشود،
ساعت، کند میشود دل پر میشود
درون سرهایمان ترافیک میشود
جمعه ها باید همیشه، صبح بماند…
غروب هایش، آدم را زنده به گور می کند…….

آخ که چقد دلتنگت شده ام
هر جا میروم هرجایی که تو نیستی
انگار برایم جهنم است
این روزها بیشتر از هرکسی به بودن تو نیاز دارم
ای کاش بودی و مرحم زخم هایم میشدی
خیلی به تو نیاز دارم خیلی
کاش بودی!

یکی می‌آید یکی می‌رود و این قانون بقای زندگیست
اما تو که رفتی هیچ کس نیامد
انگار قانون بقا هم پوچ است وقتی تو نیستی.

تو خیلی زود برده شدی، مامان..
هیچ وقت فرصت خداحافظی نداشتم
دلم برات خیلی تنگ شده، اما می دونم که از بالا به ما نگاه می کنی
و به زندگی ای که ما ساخته ایم لبخند می زنی.
تولدت مبارک در بهشت، مادر😭😭

متن استوری دلتنگی مادر

متن استوری دلتنگی مادر

بعضی ناراحتی ها و حسرت در زندگی هستند

که هیچ جایگزینی ندارند مرهمی برایشان نیست

اگر تمام دنیا هم کنارت باشند

باز هم تنهای تنهایی

وقتی مادرت کنارت نباشد.

هیچ حسرتی بالاتر از این نخواهد بود

حسرتی که جای خالیش را هیچ کسی نتواند پر کند

حسرت نداشتن مادر

خانه بدون مادر

خونمون خالیه از تو، رفتی تو واسه همیشه

دست همیشه به معنای آغوش نیست !

گاهی فقط امنیت است . . .

مثل دست مادر

کاش هیچ وقت

دستانت را از من نمی گرفتی

“مادر”با تو حرف ها دارم
در این هیاهوی خاموش ..
با سکوتِ پُر از فریادت
دست و پنجه نرم می کنم ..
چه ساده ندارمت!
چه بی پروا می خواهمت!
چه نمناک دلتنگم ..!
با تواَم
عزیزِ لحظه های من …

“مادر ‌ اصلا حواست هست که دیر کرده ای
اصلا خبر داری چه قدر چشم به راه امدنت دوخته ام😔💔
خبر داری چه بی تابانه هر روز .هر شب بهانه دیدن تو را دارند چشمان ِ غم الودم
خبر داری بعد تو بر سر من و دنیایم چه شد
😔❤️
آوار شد خوشبختی ام و من زیر سنگینی این آوار قامتم خم شد .موهایم سپید.لبخندهایم همه اشک
گم شدم در پیچ و خم یک زندان به نام زندگی … 💔💔
و.تو انگار نه انگار که من منتظرم …
💔ڋڶــټݩـڱتم مـٌـٰادَرِ💔

هرروز

دلتنگی بیشتر میشود…

ای کاش بودی

مامان بزرگ،

هیچ وقت مهربونیات یادم نمیره

متن دلتنگی دختر برای مادر

متن دلتنگی دختر برای مادر

مادرم بغض نبودنت هیج جا خالی نخواهد شد
هنوز به یادت و خاطراتت زنده ام
این روزها سخت محتاج دعاتم
برام دعا کن مادر 💔😔

مادر هوای قلب من امروز..
هوای سرد تنهاییست…
دل من یاد تو افتاد…
چقدر جای دلت خالیست…
حضورت گر کنارم نیست…
نگاهت گر به سویم نیست…
ولی جای قدمهایت هنوزم…
در دلم باقیست…
دلتنگتم مــــــــادر 💔😔🥀🖤😭

مــــــامــــــان جـــــان
بـــــا چـــــــــشم هایت حرف دارم…!
مـــــــی خواهم نــــــاگفته های بــــسیاری را
بـــــــرایت بـــــگویم
از پـــــــاییز،
از بـــــــغض های نــــــبودنت،
از نـــــامه های چـــــشمانم
کـــــه هــــمیشه بـــی جواب ماند
بــــــــاور نمی کنی؟!
تـــــــمام روزهــــــایم
با لــــــبخندت آفـتابی بود…
امــــــــا …
دلـــــتنگی آغـــــــوشت…
رهــــــایم نــمی کند،
بـــــه راســــــتی…
عـــــشق مــــــادربزرگترین آرامش
مــــــامــــــان جـــــان
بـــــا چـــــــــشم هایت حرف دارم…!
مـــــــی خواهم نــــــاگفته های بــــسیاری را
بـــــــرایت بـــــگویم
از پـــــــاییز،
از بـــــــغض های نــــــبودنت،
از نـــــامه های چـــــشمانم
کـــــه هــــمیشه بـــی جواب ماند
بــــــــاور نمی کنی؟!
تـــــــمام روزهــــــایم
با لــــــبخندت آفـتابی بود…
امــــــــا …
دلـــــتنگی آغـــــــوشت…
رهــــــایم نــمی کند،
بـــــه راســــــتی…
عـــــشق مــــــادربزرگترین آرامش جهان است!

بعد رفتنت نمُردم مادر……
اما زندگی هم نکردم تو رفتی و مرگ سالهاست در من چیزی برای کُشتن پیدا نمی کند

دلتنگم
همین
و این نیاز به هیچ زبان شاعرانه ای ندارد 🖤
.

تمام بود و نبودم وجود مادر بود

کسی که مظهر عشق بود، مادر بود

برای من به جهان هزار رنگ و فریب

کسی که مونس وغمخوار بود مادر بود

برای راحتی من چه رنج ها نکشید

کسی که موی سفید روی سفید بود مادر بود

مادرم
بی تو فقیر و تنهام
کاش بودی🥀😔
روحتون شاد بهترین ها

حاضرم تموم دنیامو بدم حاضرم همه روزام همه شبهامو بدم……….

از مــن دوری مادر
خــیــلــی دور😔
امــا مــن تــو را همــیــن جــا قــاب گــرفــتــه ام
ڪــنــار شــعــرهایــم
دســت هایــم
ارغــوان هایــم
ڪــتــاب هایــم
و تــنــهایــی ام ڪــه بــی تــو
هر روز وســیــع تــر مــیــشــود😭
روحت شاد مادر
🍃🌸🕯ڋڶــټݩـڱتم مِـٰـِـِٓـِـٓاِٰدَٖرٖٓ 🕯🌸🍃

مامان !
زمان رفتنت …
باران نیامد
تا که جان نیمه سوزم را خاموش کند
طوفان نیامد
تا غم کهنه ی دلم را بتکاند …
حتی خورشید هم طلوع نکرد
تا در آن تاریکی ، دیگر نترسم …
رفته ای و حال با انبوهی از هیزم خیس
با آتش اشک هایم ، خود را می سوزانم …

از
2
دیدگاه