دلنوشته مفهمومی خاص جدید، کوتاه، زیبا، عاشقانه، غمگین برای اینستا

دلنوشته مفهمومی

در این پست قصد داریم بهترین جملات و متن ها را به همراه عکس نوشته را در مورد دلنوشته مفهومی؛ دلنوشته مفهومی جدید؛ دلنوشته مفهومی کوتاه؛ دلنوشته مفهومی زیبا؛ دلنوشته مفهومی عاشقانه؛ دلنوشته مفهومی برای ایسنتا را برای شما جمع آوری کردیم. دلنوشته ها متن های هستند که حالات روحی شما را توصیف می کنند و شما می توانید برای اشتراک گذاری در اینستا یا استوری واتس آپ خود آن را استفاده کنید. دلنوشته نوعی تک گویی نوشتاری می باشد که بیشتر از سر دلتنگی یا بازتاب احساسات شما می باشد و هدف و ساختار از پیش تعیین شده ندارد. امروز در پارسی دی دلنوشته مفهمومی را می توانید مشاهده کنید.

دلنوشته مفهومی

وقتی نگرانم، به پناهگاهم می‌روم
هیچ نیازی به مسافرت ندارم
رفتن و پیوستن به قلمرو خاطرات ادبی‌ام کفایت می‌کند

درد دارد که ندانند و قضاوت بکنند

شده جان بدهی ، جان ندهد ، دل بدهی، دل بِکَند؟

به کسی کینه نگیرید، دل بی کینه قشنگ است

‌
حرف بسیار است اما فرق دارد شعر من
شرح حالِ یک جوانِ پیر چیز دیگری ست

‌
تنها کسی که هرگز مرا ترک نکرده است ، من است
همین کافیست تا بیشتر از همگان دوستش بدارم

‌رسم تقدیر چنین است و چنین خواهد بود
می رود عمر ولی، خنده به لب باید زیست

‌غم که از حد بگذرد دل حسِ پیری می کند
سنِ هرکس را غمش اندازه‌ گیری می کند

دلنوشته مفهومی جدید

برای اونایی که کور رنگی دارن رنگین کمان نباش

یه نفر ناراحتت میکنه، کل دنیا نمیتونن خوشحالت کنن…

صبور باش…❤
خداوند هنوز هم برای ما اتفافات زیبایی را کنار گذاشته…

یه قولی به خودت بده:
هیچوقت از راهِ نرفته نترس…
هیچوقت

نذار یه غم هزارتا نعمت رو از یادت ببره…

یه قاضی وجود داره به اسم زمان
که هرکسی رو سرجای خودش مینشونه…

پشت هر آدم موفق یک کوه از اهمیت ندادن به دیگران و حرفاشونه…?

دلنوشته مفهومی کوتاه

چرا گریستن این‌قدر لذت بخش است؟
انگار غمی دارم که با گریه بر آن فائق می‌آیم.
غمی‌ عمیق.

چقدر میان آنچه می‌خواهم و آنچه می‌توانم، سرگردانم.

مرا اتفاقی پیر کرد،
که هرگز رخ نداد…

‌
آنان که از همه حساس‌ترند، همواره بازنده‌اند.‌

‌
مرگ تعصب،‌
تولد اخلاق است.‌

‌‌
سخن گفتن با تو
برایم پناه بود.

دلنوشته مفهومی زیبا

«‏سلام على کلمات بَقیَت فی القلب…
و ربّما ستبقى…!»
سلام بر حرف‌هایی که در قلب ماند و خواهد ماند…!

خوب‌ترین آدم‌ها بیشتر به دست خودشان می‌میرند.فقط برای این‌که از بقیه فرار کنند. و آن‌ها که باقی می‌مانند‌،
هیچ‌وقت درست درک نمی‌کنند
که چرا کسی باید از دست آنها فرار کند‌.

من هرگز در زندگی به‌اندازه‌ی الان که خودم را به‌تمامی به تو سپرده‌ام، احساس امنیت نکرده‌ام.

من تنها از یک چیز می‌ترسم‌
و آن اینکه شایستگی رنج‌هایم را نداشته باشم.

اصلا دوستی برای همین بود،
برای گم نشدن در برهوتِ جهان.

روزی می‌رسد که دیگر نسبت به خیلی چیزها‌ بی‌تفاوت می‌شوی، نه از بدگویی‌ دیگران می‌رنجی‌ و نه دلخوشی‌ به حرف‌های عاشقانه‌ اطرافت.‌ به آن روز می‌گویند: «پختگی».
آن‌روز ممکن است برای برخی پس از سی سال از اولین روزی که پا به این جهان گذاشته‌اند فرا برسد و برای برخی پس از هشتاد سال هم هرگز اتفاق نیفتد؛ این دیگر به چگونه تا کردن زندگی با انسان‌ها بستگی دارد.‌‌

دلنوشته مفهمومی عاشقانه

مرا دردی ست دور از تو، که نزد توست درمانش
دل نزد تو است ، اگر چه دوری ز برم
حتی اگر خیال منی ، دوست دارمت
‌

جان منی جان منی جان من
آن منی آن منی آن منشاه منی لایق سودای من
قند منی لایق دندان مننور منی باش در این چشم من
چشم من و چشمه حیوان منگل چو تو را دید به سوسن بگفت
سرو من آمد به گلستان مناز دو پراکنده تو چونی بگو
زلف تو حال پریشان منای رسن زلف تو پابند من
چاه زنخدان تو زندان مندست فشان مست کجا می‌روی
پیش من آ ای گل خندان من