متن پاییزی دخترانه کوتاه و زیبا برای بیو و کپشن اینستاگرام
دختران پاییزی قلب بسیار مهربانی دارند و در عشق یکی از عاشقانه ترین ها می باشند و زمانی ه به کسی متعهد شوند بسیار وفاردار هستند و برای حفظ رابطه تمام تلاش خود را می کنند، دختران پاییزی همیشه با شما صادق هستند حتی اگر آسیب ببینید قلب بسیار خوبی دارند. اما امروز در پارسی دی بهترین و زیبا نرین متن ها در مورد متن پاییزی دخترانه؛ متن پاییزی دخترانه کوتاه؛ متن دختر پاییزی برای اینستاگرام؛ متن دختر پاییزی برای بیو؛ متن پاییزی دخترانه زیبا را می توانید مشاهده کنید و برای بیو و استوری های خود در شبکه های اجتماعی استفاده کنید.
متن پاییزی دخترانه
یک دانه بدون هیچ صدایی رشد می کند
اما یک درخت با صدای مهیبی سقوط می کند.
ویرانی باصدا و خلق کردن بدون صداست…در سکوت رشد کن?
دختر پاییزی من
مالک رویاهای بارونزدهی من
قلب من
حس تکرار نشدنی من
دختر زیبای من
دوست داشتن تو شیرینترین کار تکراری هر روز من است…
آهای دختر زیبای پاییز…..میدانی چرا برگ ها خشک و زرد میشوند
و به زیر پاهایت می افتند…؟
آخر تو که آمدی
دیگر بیچاره ها به چه رویی سبز باشند
وقتی تو تمام سر سبزی دنیا را
درون خود به همراه داری…؟
آری تو همه ی آنچه را که یک مرد میخواهد
با خودت به همراه داری!!!
دختر پاییزی….)
پاییز کوچک من
دنیای سازش همهی رنگهاست
با یکدیگر
تا من نگاه شیفتهام را
در خوشترین زمینه به گردش برم…
تمام تلخی لحظه ها به بهانهی توست
دفتر خیس پاییز به بهانهی توست ♥️
باید آنقدر دوستت بدارم
که اگر روزی خدا گفت
چه چیز در دنیا را تا همیشه می خواهی ؟
بی تردید بگویم :
او را می خواهم خدا جان …
اصلا باید آنقدر عاشقت شوم
تا قصه ی لیلی و مجنون فراموش شود !
و قصه یِ من و تو بر سَر زبان ها بیافتد …?
اینو مطمئن باش
اگه خدا آرزویی توی قلبت میزاره
حتما توانایی رسیدن بهش رو
در وجودت دیده??
لیلی زیر درخت انار نشست..
درخت انار عاشق شد، گل داد،سرخِ سرخ.
گلها انار شد.داغِ داغ.هر اناری هزارتا دانه داشت..
دانه ها عاشق بودند،دانه ها توی انار جا نمی شدند..
انار کوچک بود.دانه ها ترکیدند.انار ترک برداشت..
خون انار روی دست لیلی چکید ..
لیلی انار ترک خورده را از شاخه چید..مجنون به لیلی اش رسید..
خدا گفت؛راز رسیدن فقط همین بود..
کافی است انار دلت ترک بخورد…
آبان هم رسید …?
با کوله باری پر از باد و باران و برگ های نارنجی ??
با حال و هوای دلبرانه ای، که آدم را ناخودآگاه، شیفته و عاشق می کند .?
با لطافتِ کم نظیری ، که خیابان ها را آماده می کند برای قدم زدن .?
درختان، مهیای یک تغییر شده اند، و تغییر، بارزترین نشانه ی تکامل است .?
آسمان، خودش را آماده کرده تا تمام دردهای ته نشین شده اش را ببارد ، و زمین ، برایِ بی قراری هایش، آغوش وا کرده .?
کاش ، همراهِ برگ های خشکِ پاییز ، تمام کینه و دشمنی و غم ها بریزد ،?
کاش دوباره مثل گذشته، غمخوار و چاره ساز هم باشیم .?
هوا ، هوای رفاقت است و همدلی،
فصل ، فصل دوست داشتن ،
و ماه ، ماه بخشش ،
ماه خوب بودن …
“مهر” نیست ،
مهربانی که هست !??
پاییز ؛ چه زیباست……?
طبیعت ؛ چه هنرمندانه آذین شده است.
رنگ آمیزی ها چقدر چشم نوازند……?
خش خش برگها در زیر پای عابران؛
صدای کلاغ ها در باغ های عریان؛
باد پاییزی چه زیبا می وزرد
با وزش باد؛
کوچه باغها؛
پر از برگهای زرد و نارنجی می شود….?
روزها کوتاه و کمی سرد شده اند
برگها دانه دانه سقوط میکنند
وخیابانها و کوچه های خالی را می پوشانند…
برگها در گوش هم ؛ زمزمه ها دارند
راستی این برگها چه می گویند؟…..?
پاییز_است_دیگر
عاشق است و در عین حال نیازی به هیچ کسی ندارد.
مثل آدم است
دلش که می گیرد
زیباتر هم می شود
با کمی اَبر هم روی دلش صاف می شود
گاه چنان می نالد
که زمین تاب اشکهایش ندارد.
از راه نرسیده درختان به لرزه می اُفتند
زرد می شوند،
چه اِقتداری، فَلَک تعظیم می کند،
همه پاییز را ستایش می کنند.
پایانی ندارد، پاییز آغاز است؛
دیر می آید و زود می رود
قاصد روزهای خوب است…
پاییز شده است و غروبهای دلگیر زیادی در پیش،
پاییز شده است و شبهای بلند بسیاری در راه،
پاییز شده است و خاطرات سالهای از یادرفته در کمین…
عطر نارنگی است که در مشام می پیچد و باد پاییزی است که در کوچههای بغضآلود،
ابرها آغوش داغ خورشید را ربوده و باران است که میبارد. عشق است که در هوا میچرخد و مهر است که بر زمین میریزد.
پاییز شده است و کوله بار خاطرههامان بر دوش،
پاییز شده است و چتر آرزوهامان بر سر
پاییز شده است و ماعاشقانِ همیشهی پاییزیم،
هرچند سرد باشد و ابرآلوده و غم انگیز…
پنجره را باز کن و نفس بکش صدای پایش می آید پاییز را می گویم و به قول امروزی ها چه حالی می دهد اگر بین این همه نارنجی و رنگی رنگی ها دلبر کنارت نفس بکشد !
پاییز که بیاید فرقی نمی کند کجا باشی مهم نیست تنها هستی و کسی همراهت نباشد سر و کله اش که پیدا بشود یا عاشق می شوی و یا به یاد آدمی که دیگر نیست غصه می خوری ، به هر حال خوش آمدی پاییز جان …
عاشقمان کن آنقدر که نبینیم کسی تنهایی دارد با یک مشت خاطره قدم می زند …
کاش همین پاییز همه به یکدیگر برسند کاش همین حوالی هیچکس تنهایی اش را بغل نکند .. دخیل آرزوهایمان را گره زده ایم به قشنگی ات دستمان به دامنت ، حاجتش با تو پاییز جان..
متن پاییزی دخترانه کوتاه
غبار غم بروَد حال خوش شود…
به امید الله..
خدایا شکرت به این همه زیبایی ?
پاییز?
اگر قرار است خوشبخت باشی،
همین امروز شروع کن.
منتظرِ هیچ چیز عجیب و غریبی نباش!
رویِ پایِ خودت بایست و لحظه هایت را زیباتر از همیشه بساز…
زیباترین دکورِ پاییزی
انارها هستند
آویزان و رقصان
با موسیقیِ سرخ و سینه ای آتشین
در قیامتی زردتر از باغ!آنگاه که کوچ هم
زخمِ زبان پرندگان است
بر عریانی شاخه ها…
+تابستان خود را چگونه گذراندید؟!؟
_ به نام خدا… منتظر پاییز بودیم…
گاهی دلتنگی ها بغض میشوند
بغض ها پاره میشوند
اشکها راه خود را پیدا میکنند
میبارندو میبارندو میبارند
تا دلتنگی تمام شود
paeiz75f’s profile picture
?
نیامدی و عشق درون دلم،
قلبم را تبدیل به یک قبرستان کرده بود،اما این روزها
پاییز در دلم غوغا به پا کرده
پاییز یعنی آغاز خشک شدن برگ درخت ها یعنی هوای دلگیراما در قبرستان قلبم این روزها ،
عشقم درون دلم، باز شروع به جوانه زدن کرده
باز هم دلتنگی هایم شروع شدهعشق بی همتای من
دلم تنگ است نمی آیی...؟
?
آبان هزار رنگ هم پایان یافت …..!!
با تموم زیبایِ هاش ..!!
ماهِ ی که برای یکسری ها پر اتفاقات رنگی ، تلخی ، خوشی ، ناکامی ، عشق و……..?
ولی ……
انگاری آذر خیلی عجله داره برای اومد همه در تکاپوی رسیدن به آذر هستن نه برای اون بلکه به خاطر رسیدن هرچه زودتر به زمستان و یلدا…….
ما آدمها چقدر عجیب هستیم نادیده میگیرم ماه آخر پاییز رو برای رسیدن به زمستون…..
آذر جانِ من با قدم زیبایت دُنیای ما رو به زیبایِ آخر پاییز هر چه تمام تر کند
خوش اومدی آذر من ???
?
وقتی پاییز میرسد
دلتنگی، مقدارش چند برابر میشود!
جای خالیات، با غروبها جمع میشود!
و خاطرات گذشته از جانی که برایم مانده است، تفریق!
نبودنت، پاییز را به توان دو خواهد رساند!
پاییز و دلتنگیهایش بیرحمند… .
اشکهایم را از خندههایت مشتق گرفتهاند!
دلتنگیهایم را فاکتور میگیریم که چیزی از تلخیشان نگویم اما خندههای سابقم، ضرب شده است در صفریِ احساست به من!
بدونِ تو یک صفر تنهایم… .
ماندهام، زیر رادیکالی که جوابی ندارد!
همیشه یک نفر
پشتِ شلوغی های خیالت هست،
که مدام دوستت دارد
که مدام دلتنگِ توست
و تو،
مدام بی خبری…?
تو را دوست داشتم،
چنان که گویی تو
آخرین عزیزانِ من
بر رویِ زمینی…
و تو رنجم دادی،
چنان که گویی من
آخرین دشمنانِ تو
بر رویِ زمینم.
متن دختر پاییزی برای اینستاگرام
از نیمه های پاییز که میگذره ،
یکم همه چی فرق میکنه با اولای پاییز ،
کم کم شور و شوق عاشقی میخوابه …
خاطرات با سرعت برق از اعماق ذهن ، میان جلوی چشمات ،
دیگه موقع قدم زدن تو خیابون ولیعصر صدای خش خش برگها آرومت نمیکنه …
هرچی میگذره و جلوتر میره ، بیشتر دلت میگیره ،
دلت تنگ میشه ،
میترسی ….
از اینکه نکنه آخرین پاییز قرن هم چمدونشو ببنده و تو رو تنها بذاره با همه ی خاطراتت …
پاییز بی رحم نیست ،
اتفاقا خیلی هم احساس سرش میشه ،
اما تو …،
تو ، هم بی رحمی ، هم بی احساس ،
و من مجبورم بندازمش گردن پاییز بیچاره ؛
بلکه مرهمی بشه روی زخم هام و این
اولین روز اذر است…..
انارها ترک برداشته
خرمالوها را چیده اندو من
عاشقانه شما را
از پائیز خدا
هدیه گرفتم
اهل هرجا که باشید
پائیزتان با من یکی ستاگر خرمالوهای دستانتان گل انداخت
مرا به نوبرانه ای گس مهمان کنید …
که دوستتان دارم …
پاییز من و باران
و دستهای جا مانده از هم
چتر بسته
آرزوهای خیس خورده
برگ های غمگین
خیابان های سرد ودلگیر
تو بیایی
همه حل میشود
این زندگی تو را فقط کم دارد
دلبری هایت را
یک بیت عاشقانه هایت را
زندگی تو را گم کرده است
پیدا شوی غوغا میکند
تو باید باشی وتمام……
آمدم.. تمام فاصله ی ایستگاه اتوبوس تا نیمکت کنار دریاچه را دویدم.. به نیمکت که رسیدم جایت خالی بود ….به جای تو برگ های پاییزی نیمکت چوبی را پر کرده بود….
آمدم نگی بعد از سال ها دوری قرارمان یادش رفته …نه یادم نرفته ….
اما انگار سالهاست تو فراموش کرده ای دخترک پاییزی را …
آمدم اینبار اشکی نریختم ….فقط نگاه کردم و دوباره پاییز را در آغوش کشیدم….
اگر از من بپرسند ، دلنوازترین موسیقی جهان کدام نُت است …؟
بدون شک خواهم گفت :
صدای خشخش برگهای پاییـــــــزی
که از شوق باران نمناک ، بوی نارنگی و سرخی انار ، خود را رها بر پیادهرو های شهر کرده اند …
به راستی که شوقِ دیدارِ دلبرکِ فصل ها ، قلب برگها را به تپش وا میدارد …
خزان من ، به دیار احساس خوش قدم بگذاری
متن دختر پاییزی برای بیو
چرا همه رفتناشونُ میزارن واسه پاییز 🙂
چرا هیچکس تو پاییز برنمیگرده .??.
فصل پاییز بی بهارم من
مهمترین درسی که از پاییز میآموزیم، این است:
تغییر میتواند زیباییآفرین باشد. ˘˘
پاییز در گوش باد زمزمه می کند:
” می افتم اما دوباره بلند میشم?
زندگی زیباتر میشود
به شرطی که به اندازه تمام برگ های پاییز،برای یکدیگر آرزوی خوب داشته باشیم
پاییز اونجایی قشنگ تر میشه که
《به اندازهی تمام برگایی که روی
زمین میریزه برای همدیگه
آرزوهای خوب داشته باشیم…》
‹ پاییز در گوش باد زمزمه می کنید :
می افتم ولی دوباره بلند میشوم…^^?? ›
‹ نکند پاییز بیاید و برود
و تو دل به رنگ هایش نسپرده باشی
از عطر باران زده اش بویی نبرده باشی
و از طعم و طراوتش نچشیده باشی
دل به دل پاییز بده دختر پاییزی!
و زمین و زمان دلت را با باران پاییزی شست و شو بده
تا تمام دردها و دلتنگی هایت به باد هوا بروند ?☕️?›
‹ پاییز جان تا میتوانی زرد شو،
انارهایت را قرمز کن، برگ هایت را
ببار، خیالت هم راحت؛
ما حالمان خوب است ^^??›
محزنٌ هو الخریفْ،
والأکثر حزناً، أن تکونی أنتِ حاضره
وأنا أتجول لوحدی على الأوراق،
حاملاً معی ذکراکِ.«پاییز چه غمانگیز است.
و غمانگیزتر از آن اینکه تو باشی،
و من تنهایِ تنها با خاطراتِ تو قدم بزنم.»
خریف وجهک الذی تتذمر منه
ربیع حیاتی…«گله میکنی از پاییزِ چهرهات
اما همان خزان بهارِ زندگیِ من است…»
پاییز با خودت حال خوب بیاور !
پاییز با خودت ریزش تمام دردهایمان را بیاور!
پاییز یادت نرود،
سوغاتت برای ما
حال خوب
عشق
باشد
ما خیلی انتظار تو را کشیدیم
پاییز ناامیدمان نکن !?
پاییز تنها فصلیه که
هواش بستگی به دل آدم داره
پاییز یهو میاد
توو یه روز، مثل بهار و بقیه
صب زود بیدار می شی می بینی
حیاط شده
طوفان رنگ و رنگ
که برپا در دیده میکند…
پاییز با برگ هایش
آسمان با بارانش
و شب با غم هایش
نبودنت را به رخم میکشند
میبینی؟
اینجا فقط من به دنبال تو نیستم!
متن پاییزی دخترانه زیبا
باد در نِی لَبک پاییز
روزهای آخر آذر را
با حزن زردی میدمد!
و آینههای کهنسال
که شاهدان ایامند
در سکوت سرد خویش
درختان برهنه از برگ را
به تن پوش سفید برف
وعده میدهند…
در این روزهای رو به پایان پاییز ،
اگر هوای خیابانهای خلوتِ نارنجی
و قدم زدنهایش به سرت زد،
بیدرنگ مرا خبر کن!
نمیخواهم صفحات دفتر پاییز امسال هم بی خاطره، مُهر انقضا بخورند!!
برگ از درخت خسته می شود .
وگرنه پاییز بهانه است
یاد تو هر لحظهی پاییز، قشنگ است
شب گرچه دراز است و غمانگیز، قشنگ است
عصرهای کوتاهش، دست من است!
و شب های بلندش، دامن تو
پاییز
چه شباهتی به ما دارد..!
بعد از او در جهانِ من..
فصلی شکل گرفت به نام تنهایی
که در جهانِ شما به آن
پاییز میگویند…
از بس که خدا عاشق نقاشی بود
هر فصل به روی بوم، یک چیز کشید
یک بار ولی گمان کنم شاعر شد…
یک گوشه ی دنج رفت و پاییز کشید!
پاییز راحت تر میشه دلگیر بود.
دیگه با خودت سرِ جنگ نداری که من چمه
میشه همه تقصیر ها رو بندازی گردن پاییز و هواش…
اونوقت با خیال راحت ، غروب ها لب پنجره بشینی و به زرد و نارنجی های غروب نگاه کنی بدون اینکه نیاز به توضیح برای دلِ تنگت داشته باشی !
حال بدی های آدم تو پاییز بهونه نمیخواد…
پاییز اینجا ، یا عاشقت میکنه یا تنها…
دلتنگی هامون هم که یا برای عشقِ یا تنهایی
و عشق پنهانی ترین
راز پاییز است …??
شاخه تا آمد،
به برگش خو کند
پاییز شد …