متن عاشقانه طولانی برای روز مرد + متن عاشقانه طولانی برای روز پدر
متن عاشقانه طولانی برای روز مرد و پدر را می توانید در این پست مشاهده کنید و برای استوری و متن های خود استفاده کنید. روز مرد امسال را می توانید با یک پیام زیبا و احساسی به همسر و یا نامزد و پدر خود تبریک بگوبید و این روز را باهم جسن بگیرید. متن ها و جمله ها بیان گر احساسات دورنی ما هستند که می توانید آن ها را به دیگران نشان دهیم و حس خوب بودن آن ها را ابزار کنیم. امروز در پارسی دی متن عاشقانه طولانی برای روز مرد و پدر را می توانید مشاهده کنید.
متن عاشقانه طولانی برای روز مرد
دوست داشته شدن خوبه …
اما قشنگتر اونه که ،
کسی باشه که تو رو بلد باشه …
دلیل غمت رو
عمق خندهات رو
راه شاد کردنت رو
و حتی گاهی وقتا اذیت کردنت رو ❤️
یهویی دلم خواست بگم :
از اینکه یکی مثل تو رو تو زندگیم دارم ،
خیلی خوشحالم:)
دوستت دارم را آهسته بگو…
آرام آرام…
نرم نرم…
مے خواهم عشق بہ خوردِ جانم برود♥️!
این که آدم بداند …
یک نفر به او فکر میکند …
یک نفر دوستش دارد …
انگار وجود آدم را برای خودش هم عزیز و دوست داشتنی میکند!?
بهم گفت بیا به جای دوستت دارم
بگیم حواسم بهت هست!
اینجوری هرجا باشیم میتونم بهت بگم دوستت دارم وسط جمع نشسته بودیم داد زد:
حواسم بهت هست!
هول کردم داد زدم:
منم دوستت دارم♥️?
به تو می اندیشم
ای سراپا همه خوبی
تک و تنها به تو می اندیشم
همه وقت
همه جا
من به هر حال که باشم به تو میاندیشم
تو بدان این را تنها تو بدان
تو بیا
تو بمان با من تنها تو بمان
جای مهتاب به تاریکی شبها تو بتاب
من فدای تو به جای همه گلها تو بخند
اینک این من که به پای تو درافتاده ام باز
ریسمانی کن از آن موی دراز
تو بگیر
تو ببند
تو بخواه
پاسخ چلچله ها را تو بگو
قصه ابر هوا را تو بخوان
تو بمان با من تنها تو بمان
در دل ساغر هستی تو بجوش
من همین یک نفس از جرعه جانم باقی است
آخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش*
دستانت
صدایت
اغوشت
و لب هایت
باشد و اینبار
تولدى را با تو بسرایم
شعر شویم و در کتابى
و خاطره شویم…
?
داشتنت ..
مثل نم نم #باران جاده ی #شمال
مثل مستی
بعد از اولین پیک های شراب
مثل خواب بعد از ظهر
مثل بوسه های تند و یواشکی
مثل آهنگهای قدیمی “کریس دی بِرگ”
مثل دیالوگهای فیلم شب #یلدا
مثل آن بغلی که
#عاشقت است، جدا نمی شود
تنهایت نمی گذارد ..
و مثل برگشتن آدمی که سال ها منتظرش بودی
آی می چسبد
آی می چسبد!!
شعرترین حرفِ یک مرد
همان “دوستت دارم” است!
در آن نیمه شبی که تکیه بر بازویش خوابیده ای و
همزمان با مرتب کردنِ موهایت به زبان می آورد…!
.
من شاعر پیچک احساس توام
توهمان خاتون احساس منی
زیرباران بوسیدنت رامست میخواهم
تن خیس بارانت رادربست میخواهم
بزن باران برقص بامن!
چنین رقص تب دار با بوسه میخواهم
دیدی وقتی تو جاده های مِه گرفته ی شمال میرونی
مه جلو دیدتُ میگیره و هیچی جز خط سفیدای وسط جاده نمیبینی…؟
از روزی که دیدمت
انگار همه چیزو مه گرفته…
چشمام فقط تورو میبینه!
هرچقدر هم که محال باشد
اما
هنوزهم آخر شب هایم را
به داشتنت فکر میکنم
درست مثل #کارگر پیر شهرداری که سالهاست
آخر شب ها زیر پنجره ی خانهای را جارو میزند
که سالها پیش معشوقه اش در آن زندگی میکرد…
اگر کسی را دوست داری،
هوایش را داشته باش
اما اگر برای پر کردن تنهایی خود،
او را میخواهی!
هوایی اش نکن .. شاید دیگر
به هیچ هوایی غیر تو عادت نکند…�
جانانم..
میبینی چه هیاهوییست!؟
همه دغدغه پایان پاییز را دارند
آخرین پنجشنبه، جمعه، یلدا.. ناراحتند که این پاییز هم گذشت
و یارشان نیامد!
نیامد که پاییزشان رویایی شود..
اما جان دل من
تو هروقت که خواستی بیا
من در انتظارتم.. تو که بیایی، من فصل به نامت میکنم
ماهی به نام آمدنت..
و در تقویم دلم، آمدنت را ثبت میکنم
مگر پاییز چه دارد
که فصل تو نخواهد داشت؟
مهم آمدن توست..
حال هروقت که میخواهد باشد…
اینگونه زیبا نباش بیاِنصاف
من یوسِف نیستم
یکهو صَبرم لبریز میشود
غفلت میکنم
مقابل چشمانِ بیتاب مردم این شهر میبوسمت…!
هنوز بدرود نگفته ای ، دلم برایت تنگ شده است…
چه بر من خواهد گذشت ، اگر زمانی از من دور باشی…
هر وقت که کاری نداری انجام دهی ، تنها به من بیاندیش…
من ،
در رویایِ تو شعر خواهم گفت..
شعری درباره یِ چشم هایت
و دلتنگی!
آه دلتنگی ……..
میز کوچکی دو نفره با پارچه ی چهارخانه ی قرمز!
فکرش را بکن، خوب نمی شد؟
کنار پنجره ای رو به خیابانی آبی،
و دو فنجان که همیشه روی آن بود،
شب هایی که باران می آمد می نشستیم، قهوه ای می خوردیم و من هزار سال برایت داستان می گفتم…
فکرش را بکن، خوب نمی شد؟
پرسیدی چرا دوستم داری خوب من؟
روزی که دیدمت
زیبا میخندیدی
زیبا حرف میزدی
و زیبا راه میرفتی… و من دلم میخواست از آن لحظه تا ابد دوستت داشته باشم همین…
دلکم
عزیز زبان نفهم ، آبرو نبر
خوب راستش بین
خودمان باشد
بیتابمش ولی
آخر از کجا برایت بیاورمش؟
احساستون به تصویر رو بگین❤
دیدی بعضی وقتا …
یکی رو تو ذهنت..
اون گوشه موشه ها قایم کردی …
و حتی خودتم …
دیگه مطمئن نیستی …
کجا گذاشتیش!
از یه طرف دلت شور اینو میزنه …
که نکنه گُمش کنی…
از یه طرفم میترسی که …
نکنه یهو بری سراغش!
به روی خودت نمیاری که …
جاشو بلدی یا نه؛
ولی یه تلنگر،
مثل بوی عطر رُز فرانسویِ …
خانمی که تو تاکسی کنارت نشسته…
تو رو میبره …
همون جایی که …
از رو شدنش می ترسیدی؛
بویِ عطر
خیابونی که یه روز ازش رد شدین،
کافه ای که یه روز رفته بودین…
آهنگِ مشترک!
اینا خطرناکن…
اینا تلنگرن، از اینا بترسین!
من از اینا می ترسم.
دوستت دارم! مثل اولین حس گرمِ لمسِ دستانت همان قدر آرام، همان قدر شرمگین و همان قدر پر شور. من تو را تا به ابد همان قدر بی نظیر دوست خواهم داشت..
پرسیدی چرا دوستم داری خوب من؟
روزی که دیدمت
زیبا میخندیدی
زیبا حرف میزدی
و زیبا راه میرفتی…
و من دلم میخواست از آن لحظه تا ابد دوستت داشته باشم همین…
.
دوست داشتن، چیزی شبیه به گم شدنه
توی یه آدم دیگه حالا هرچی کسی رو بیشتر دوست داشته باشی،عمیق تر گم میشی.. یه جاهایی دیگه نمیدونی برای خودت داری زندگی میکنی یا برای اون
حالا دیگه همون آهنگی رو گوش میدی که اون گوش میده همون کاری رو انجام میدی که اون میخواد همون حرفی رو میزنی که اون دوست داره
حالا دیگه حق داری حسادت کنی
حالا دیگه چشم به راه بودن معنی پیدا میکنه
حالا دیگه دوست داری نگران باشی
از یه جایی به بعد …
اون نفس میکشه تا تو زندگی کنی
” آدم برای دوست داشتن به دلیل احتیاج نداره
اما برای زندگی کردن بهونه میخواد”
«دوستت دارم»
در زبان مردان
شکلهای مختلفی دارد
بعضیها با یک شاخه گل
بعضیها با یک چشمک در یک مهمانی شلوغ
برخی با بوسهای آتشین در نیمههای شب
عدهای با گفتن:
«خانم، آستینم را تا میزنی؟» اما
فقط تعداد اندکی از آنها
بجای گفتن دوستت دارم،
برای معشوقهشان شعر میسرایند.. با این تفاوت که میخواهند
تمام دنیا از این دوست داشتن
باخبر شوند.
تنها چیزی که الان میدانم این است که دوست داشتن ربطی به مکان و زمان ندارد !
من این جا همانقدر دوستت دارم که در ایران …
گاهی گوشهای از چمن دانشگاه مینشینم و فقط به تو فکر میکنم .
مفهوم این کار این است که حتی با وجود فاصلهای چند هزار کیلومتری که بین ما هست،
با وجود زندگی در کشور متمدن و پیشرفته ای مثل هلند ،
باز هم ریسمان عشق _ریسمان عشق ؟
چه تعبیر شاعرانهای !
_ را با تمام وجود دور گردنم احساس میکنم …
یعنی آدمها هر جا که باشند ، اسیر عشقهاشان هستند !
اصلا بیا نقش بازی کنیم !
یک تئاتر ارزان قیمت،
بازیگرانش من و تو ، صحنهاش این شهر!
دیالوگ هم ، یکی بیشتر نداریم!
راستش را بخواهی ، تماشاچی هم ندارد!
من ، زانو میزنم مقابلت
«عاشقتم !»
با لبخند می گویم.
تو ، زانو می زنی روبرویم
«من هم !»
با خنده میگویی.
همین!
.
عشق یعنی یک تمنا , یک نیاز
زمزمه از عاشقی با سوز و ساز
عشق یعنی چشم خیس مست او
زیر باران دست تو در دست او
عشق یعنی ماه تب از یک نگاه
غرق در گلبوسه تا وقت پگاه
عشق یعنی عطر خجالت ….شور عشق
گرمی دست تو در آغوش عشق
عشق یعنی “بی تو هرگز …پس بمان”
تا سحر از عاشقی با او بخوان
عشق یعنی هر چه داری نیم کن
از برایش قلب خود تقدیم کن�
باید خوش شانس باشی
تا توی عمرت بتونی
عاشق بشی.
باید خیلی خوششانس
باشی، تا به موقع عاشق بشی.
باید خیلی خیلی
خوششانس باشی
که عشقت دو طرفه باشه.
باید خیلی خیلی خیلی خوش
شانس باشی که به عشقت
برسی…
وقتی کسی میگه”نباشی میمیرم”
منظورش این نیس که واقعا میمیره؛
اینه که دیگه اون آدم سابق نمیشه..
مثل قبل نمیخنده..
شبا به سختی خوابش میبره..
دیگه پیتزا ها براش خوشمزه نیستن..
دیگه هیچی قشنگ نیست..
دیگه آدمای شهر مهربون نیستن..
دیگه کنار جدول نشستن حال نمیده..
دیگه صبحا با انگیزه گوشیشو چک نمیکنه..
دیگه اون پیاده راه رفتن تو خیابونا لذت نداره..
.
سعدی در یکی از مُعاصرترین مصراعهایش میگوید:
«میانِ این همه تشویش در تو مینِگرم»
نگریستن در آنکه دوستش میداریم،
تَشویشزداست،
چون نگریستن در او نگریستن در زیباییست؛
جانِ ما را از پراکندگیهای تشویشزا نجات میدهد؛
و در ما امید به دوستداشتهشدن را بَرمیانگیزد .
داشتم حرف می زدم که خوابش برد
صبح فرداش مدام عذرخواهی
وای نفهمیدم اصلا کی خوابم برد
وای ببخشید خسته بودم چشم هایم رفت
ادامه می داد و نمی دانست
برای یک مرد
عاشقانه ترین کاری که یک زن می تواند
انجام دهد همین خواب است.
همین خواب که یعنی کنارت آرامم
همین خواب که یعنی صدایت خوب است
همین خواب که یعنی شب با تو برایم تمام و
روز با تو آغاز خواهد شد.
همین خواب ها هستند که به مرد می فهمانند
یک زن چقدر دوستشان دارد
همین خواب ها که زن گاهی به جای گفتن دوستت دارم ،
انجام می دهد.
مو روی صورت اما
خنده ای ریز گوشه ی لب پیدا
که یعنی خوابم
ولی تو باز حرف بزن
ادامه بده لالایی ات را
میدونى تهِ دل کجاست؟!
ته دل همونجایى که فقط جاى ى نفره!
ته دل همونجایى که فقط ى نفر میتونه توش باشه! ته دل یعنى که من غرورمو اخلاقاى گهمو همرو کنار میزارم بخاطرش! “به خاطر ته دلم”
میگه اینجا نرو اینکارو نکن با اون نگرد با این بگرد فلان کن همرو انجام میدى بخاطر ته دلیه!
اون ته دلیرو نمیشه با کسى عوضش کردا!
حواست باشه که اگه ته دلت زندگى کنه دیگه نمیره..!
امیدوارم همتون با ته دلیتون باشید!
تو بدن هورمونی هست به نام«اکسی توسین» که بهش میگن«هورمون عشق»
این هورمون وقتی تولید میشه که:
دست معشوقمونو بگیریم!
خانوادمون یا کسایی که دوسشون داریم رو بغل کنیم!
از دیگران تعریف کنیم و بهشون حس خوب بدیم!
یا وقتی با یه نوزاد بازی میکنیم و میخنده!
بنظرم این قشنگ ترین هورمون آدماس!
اصلا بیا نقش بازی کنیم !
یک تئاتر ارزان قیمت،
بازیگرانش من و تو ، صحنهاش این شهر!
دیالوگ هم ، یکی بیشتر نداریم!
راستش را بخواهی ، تماشاچی هم ندارد!
من ، زانو میزنم مقابلت
«عاشقتم !»
با لبخند می گویم.
تو ، زانو می زنی روبرویم
«من هم !»
با خنده میگویی.
همین!
ﺩﻭﺳﺖ ﺗﺮﺕ ﺩﺍﺭﻡ،
ﺍﺯ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺩﻭﺳﺖ !
ﺍﯼ ﺗﻮ ﺑﻪ ﻣﻦ، ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﻣﻦ، ﺧﻮﯾﺶ ﺗﺮ
ﺩﻭﺳﺖ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺁﻧﮑﻪ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﭼﻘﺪﺭ
ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ،
ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ،
ﺑﯿﺸﺘﺮ …
متن عاشقانه طولانی برای روز پدر
از پشت پنجره ی کلاس نگاهت می کردم. تو همیشه عضو انجمن اولیا بودی. می دانستم وقتی تو هستی هیچ وقت شیرهای آب مدرسه خراب نمی شوند. می دانستم وقتی تو هستی هیچ وقت کلاس هایمان تاریک نمی ماند. می دانستم وقتی تو هستی، جعبه ابزار هم هست، آچار هم هست، پیچ گوشتی و واشر هم هست، چراغ هم هست. مطمئن بودم وقتی تو هستی هم آب داریم و هم نور.
از پشت پنجره ی کلاس نگاهت می کردم. می دانستم وقتی آسمان گرفته است و زمین یخبندان، وقتی برف ریز ریز می بارد و تاکسی و اتوبوس نایاب می شود، تو پشت در دانشگاه منتظرم ایستاده ای مبادا زمین های یخ زده، مسیر عبورم را مسدود کند. مبادا من از آنچه باید بشوم جا بمانم.
از پشت پنجره ی محضر نگاهت می کردم، جعبه ی شیرینی در دست هایت بود و لبخند می زدی. آسودگی را می شد در نگاهت خواند، دستم را که در دست همسرم گذاشتی آهسته گفتی: خوشبخت بشید.
از پشت پنجره ی شرکت نگاهت می کردم. دست کودکم توی دست هایت بود و تو می آمدی تا من و فرزندم را زودتر به هم برسانی. تا چند دقیقه بیشتر، کودکم غرق شود در گرمای آغوش مادرش.
از پشت پنجره ی خانه ام نگاهت می کنم، تو آمده ای دخترم را به مدرسه ببری. باز هم مثل همیشه نمی خواهی دخترها از آنچه باید بشوند جا بمانند.
و حالا من از پشت پنجره ی چشم هایم به مردی نگاه می کنم که بی منت، پشت همه ی پنجره های زندگی ام ایستاد تا من با خیالی آسوده به زمین یخ زده نگاه کنم و با خودم بگویم: برف هر چقدر هم که سنگین ببارد، یخ ها هر چقدر هم که برای شکاندن استخوان هایم دندان تیز کنند، و دنیا هر قدر که زنانگی ام را نشانه بگیرد من مردی را پشت پنجره دارم که با حضور گرم و نگاه نافذش، زمستان را به کرنش وا می دارد.
پدرم به یمن لطف تو بختم بلند خواهد شد
سرم به خاک رهت ارجمند خواهد شد
لبی که زمزمه درد می کند شب و روز
به یمن روی تو پر نوشخند خواهد شد
روزت مبارک?????❤️❤️❤️❤️
به دنبال قشنگترین واژهها و کلمات میگردم
اما هیچ کلمه و واژهای نمیتواند عظمت حضور تو را در زندگی من وصف کند
فقط میگویم ” دوستت دارم بابایی ” روزت مبارک
?روز پدر مبارک?
پدر اولین و بزرگترین قهرمان زندگی هر آدمیه!
عاشقترین آدمی که برای خوشبختی و موفقیت بچههاش کمر خم نمیکنه، خم به ابرو نمیاره و همیشه حضور و لبخند بچههاش انگیزهی زندگی شه.
توی قلب بزرگ و مردونهاش، یه دنیا عشق به بچههاش میتپه و حضورش،شبیه درخت سبزیه که زیر سایه ی امنش میتونی،تازهترین هوای آرامش رو نفس بکشی و بیخیال و دور از دغدغه، زندگی کنی !
تنشون سلامت و حضورشون سبز باد !?
پ ن: دوست دارم قهرمان من بابای مهربونم روزت مبارک عزیزم ❤️
دلم گرفته، برایم بهار بفرستید
ز شهر کودکی ام یادگار بفرستید
دلم گرفته پدر! روزگار با من نیست
دعای خیر و صدای دوتار بفرستید
اگر چه زحمتتان میشود ولی این بار
برای دخترک خود «قرار» بفرستید
غم از ستاره تهی کرد آسمانم را
کمی ستارهی دنباله دار بفرستید
به اعتبار گذشته دو خوشهی لبخند
در این زمانهی بیاعتبار بفرستید
تمام روز و شب من پُر از زمستان است
دلم گرفته برایم بهار بفرستید
روز پدر به همه ستونهای خانواده
لشکرای یه نفره
دلسوز و راهنمای بچه ها
و همه مردهایی که توی زندگی همه سختیارو تحمل میکنن و هیچی نمیگن تا خانوادشون خوشحال باشن مبارک.
فلسفه « الا کلنگ »
اثبات بزرگی کسی است
که فرو می نشیند تا دیگری پرواز را تجربه کند
و پدر
همان بزرگ مردی است
که قامتش خم شد
تا ما قد بکشیم
روز پدر مبارک
فکر کردن به پدر مثل گرمای کنار هیزمی سرخ شده از آتش، در یک روز سرد زمستانی است. امنیت در وجود پدر، مثل آغوش گرم مادری پر مهر، برای فرزندی ترسان از دنیای ناشناختههاست…
روز پدر بر تمام پدران مبارک??
روح پدران آسمانی شاد ??
دریای پایداری، پدر!?
بهار از پیشانی سبز تو رویید؛?
تابستان از داغ غم هجران تو گُر گرفت؛☀️
پاییز از اشکهای ندیدهات رنگ باخت؛?
زمستان، از غربت تو بر خود لرزید؛❄
و تو ای پدر!
همیشه در ذره ذره وجودم جای داری?
همیشه دوستت دارم پدر❤???❤
“روز پدر و روز مرد مبارک”?
پدرم?
قسم به تمام روزهای سرد وگرمی
که برایم زحمت کشیدی
دوستت دارم?
روزت مبارک عزیزترینم?
روزبهترین آدمهای روی زمین مبارک?
پدرم
هیچ پناهی امن تر از آغوش تو نیست
روزت مبارک تکیه گاه من …
بابای خوبم؛
دلم برای کودکی هایی که توی آغوش مردانهات مچاله میشدم و بیمحابا شیطنت میکردم تنگ شده …
برای روزهای بیغصهای که “تو” خدای زمینیام بودی و بیمنت هوای بیقراریام را داشتی …
با تو از هیچ چیز نمیترسیدم بابا! انگار دنیا توی دستهای تو بود.
این روزها ولی؛
دنیا به من سخت گرفته، و من آنقدر بزرگ شدهام که دیگر پشت مردانگیات جا نمیشوم،
کجا پناه بگیرم بابا ؟!
امنیتِ کودکیام تو بودی،
پناه بیپناهیِ آن روزهایم تو بودی.
حالا ولی… هیچ جای دنیا امن نیست …
بغضهای نانجیب، گلویم را به قصدِ کُشت فشار میدهند…
گریهام میآید،
اما وقتی تو را میبینم و به موهای رنگ پریدهات نگاه میکنم، به رویت نمیآورم که کم آوردهام،
که از قوی بودن خسته ام…
تو آنقدر غریبانه جوانیات را میان کودکیهای من جا گذاشتی که دلم نمیآید از درد این روزهایم ذرهای برایت بگویم.
به حرمت چینهای پیشانیات؛
قویتر از همیشه با مشکلات خواهمجنگید، قول میدهم!
تو هنوز هم امنترین تکیه گاه منی اما؛
دردهای من برای این روزهای تو بیانصافیست …
تو به اندازهی کافی غصههایی که برای خودت نبوده را خوردهای.
مهربانترینم!
مرا بخاطر بچگیهایی که به قیمت جوانیات تمام شد ببخش …
همیشه باش …
بدون تو دنیا جای ترسناکیست …
من زیر سایهی محکم مردانهات، قدرت میگیرم.
برایم دعا کن بابا…
شنیدهام دعای پدر، زود مستجاب میشود.
پدر یعنی
گرمی یک خانه
پدر یعنی شانه مردانه
پدر یعنی اشک پنهانی
پدر یعنی قلب بارانی
هزاران غم پشت لبخندت چه کردی با قلب فرزندت
گذشتی از خودت تا جان بگیرم
من برای خستگی هایت بمیرم
دورت بگردم درمون دردم، آخه تو تکیه گامی
انگار هزارتا آدم باهامن وقتی باهامی…
پدر من مهربونترین و باعشق ترین پدر دنیاس،
اون کسیه که همیشه نازمو کشیده،هیچوقت اجازه نداده کسی سرم داد بزنه،هیچوقت اجازه نداده کسی ارزشمو خدشه دار کنه وهیچوقت پشتمو خالی نکرده …
هروقت ناراحت یا دلگیر بودم زودتر از همه حالمو فهمیده و دلیلشو پرسیده،
هروقت خواسته لوسم کنه برام آهنگ معینو خونده(چشماتو واکنو ببین،ببین که بابا اومده…)
هیچوقت محدودم نکرده و هیچوقت انجام کاری رو بهم اجبار نکرده،
وقتی توو خونه غذا درست کردم با ذوق از دستپختم تعریف کرده و بهم انرژی مثبت داده…
راستی بین خودمون باشه از قشنگیای شخصیت بابام اینه که اگه حتی از سرکار برگشته باشه و خودش خسته باشه ولی منو بی حال ببینه،اجازه نمیده از سرجام بلند شم،و بجای من توو پهن کردن و جمع کردن سفره به بقیه کمک میکنه?
بابام باعث میشه من جرات و اعتماد به نفس داشته باشم و به دختر بودنم افتخار کنم…
پیشاپیش روز همه ی باباهای عزیز و مردای واقعی مبارک…
پدر؛ تکیه گاهی است که بهشت زیر پایش نیست.. اما همیشه به جرم پدر بودن باید ایستادگی کند؛ و با وجود همه مشکلات, به تو لبخند زند تا تو دلگرم شوی که اگر بدانی … چه کسی ، کشتی زندگی را از میان موج های سهمگین روزگار به ساحل آرام رویاهایت رسانده است؛ “پدرت”را می پرستیدی……