دلنوشته غمگین کوتاه و عاشقانه دلنشین برای استوری و واتساپ
دلنوشته غمگین برای استوری
دلنوشته غمگین برای استوری؛ در این پست می توانید زیباترین جملات و متن ها غمگین را مشاهده کنید و برای بیان احساسات خود این متن ها و عکس ها را برای استوری استفاده کنید. زمانی که احساس غمگین دارید می توانید با جمله ها احساسات خود را به دیگران و شخص مورد نظر ابزار کنید و به اشتراک بگذارید. امروز در پارسی دی دلنوشته غمگین برای استوری؛ دلنوشته غمگین برای واتساپ، دلنوشته غمگین کوتاه برای استوری؛ دلنوشته غمگین عاشقانه برای استوری؛ دلنوشته غمگین طولانی برای استوری را مشاهده کنید.
دلنوشته غمگین برای استوری
بهتره ازت متنفر باشن به خاطر چیزی که هستی تا اینکه عاشقت باشن به خاطر چیزی که نیستی!
حال بهتری خواهیم داشت اگر دست بر داریم از فردی که لیاقت محبت ندارد دشمنی که ارزش جنگیدن ندارد حقی که ارزش گرفتن ندارد و فکری که ارزش اندیشیدن ندارد…
زندگی در گذر است…
غمگینت خواهند کرد.
بسیار هم غمگین…
آنوقت حتما مرا به خاطر خواهی آورد…
زندگی را هر چه آسان تر بگیری بهتر است…
Forget About the ones who ruin yovr peace!
آدمایی که آرامشتو بهم میزنن فراموش کن:)
عاشق مشَوید اگر توانید..
تا در غـم عاشقی نمانید..!
بنظرم بزرگترین سوال و بهترین سوال تاریخ بشریت رو نزار قبانی پرسیده:
«و من مدام از خودم می پرسم
چرا سرنوشت تو را به من رساند
و به من فرصتی برای زندگی با تو را نداد…»
واقعا اگر رسیدن دونفر به هم قسمت نیست و تو تقدیر و سرنوشت هم نیستن، چرا خدا باهم آشناشون میکنه؟
یه جوری رفتار کنین پس فردا نگین ای کاش…
فکر کن حبس ابد باشی و یکبار فقط
به مشامت نَمی از بوی خیابان برسد
گاهی لحظه های سکوت…
تلخی روزگار از اون جایی شروع میشه که خیلی چیزا رو میشه خواست، اما نمیشه داشت …
یعنی فقط مرگ حقه؟
عشق حق نیست؟
زندگی حق نیست؟
تفریح حق نیست؟
آرزو حق نیست؟
ما که همه شب
خدا خدا میگوییم
یارب نکند
بلاکِ مان فرمودی؟
آنکه وابستهی دنیا باشد، غم و اندوهش بسیار است…
اگر هزار غم است از جَهانیان بر دل
همین بَس است که او غمگسار ما باشد
میشود امروزِ زندگی را به دیروزهای سخت بخشید، که زنده ماندن، جز بخشیدنِ گذشتهها نیست …
آدماهم درست مثه آب و هوا
همیشه در حال تغییرن 🙂
گاهی از شدت دلتنگی
می شود فهمید که جمعه است
تقویم ها چکاره اند ..؟
پنجره بگشای که صبح
میدرخشد پسِ این پردهی تار..!
از حاصل عمرِ به هدر رفته ام ای دوست
ناراضی ام اما ، گِله ایی از تو ندارم…!
عشق یعنی جای نفرین
با دعا یادش کنی
خانه اش آباد!
دلداری که یارش را فروخت
میدانی تفاوت من و پاییز چیست؟
هر دو رنگ باخته ایم
او از مهر و من از بی مهری
دلنوشته غمگین برای واتساپ
شازده کوچولو: ادمایی که تنهان کجا میرن ؟
روباه : تو خودشون
ولی مهربون که باشی همش نگرانی که کسی ازت ناراحت نشه و تهش این تویی که همیشه دلت میگیره…
افرادی که مارا رنج میدهند،
خیلی از مواقع رنج دیده هایی هستند
که نتوانسته اند از زخم های خود عبور کنند!
حرفای پشت سرمون، بخاطر محل سگیه که به خیلیا نمیذاریم 🙂
دنبال هیچکس ندویین!
آدمایی که همدیگه رو دوست دارن
کنار هم راه میرن! ❤️
دنیا پر شده از جای خالی آدم ها !
آیا این شب است که باعث می شود من به تو فکر کنم، یا من هستم که برای فکر کردن به تو انتظار شب را می کشم؟
با من از عاشقانه ترین لحظه ها بخوان
حتی اگر هوای دلی عاشقانه نیست…
اگه به اینکه مردم چی میگن اهمیت بدی؛ همیشه زندانیشون خواهی بود!
تمام حرف هایمان، همان هایی هستند که نوشته نمی شوند، همان سه نقطه های بیچاره…
عاشقی دل میدهد
معشوقهای دل میبرد
بُرد در بُرد است و
من مشغول حسرت بُردنم …!
یکی زین سفره نان خشک برد آن دیگری حلوا
قضا گوئی نمیدانست رسم میزبانی را
آنکه چشمانت را
در حالیکه غمگین بودند رها کرد و رفت
آیا شایستگی دارد که منتظر بازگشتش باشی؟!
اگه دوری بر عشقت نیفزاید
پس واقعا عاشق نبوده ای
تولدت مبارک!
چه حرف خنده داری
چه فایده وقتی
تو گل برام نیاری…
آنچه را عقل به یک عمر
به دست آورده است
دل، به یک لحظهی
کوتاه به هم می ریزد .
درد دارد خوردن زخم از نمک پرورده ای !
ز کدام ره رسیدی ز کدام در گذشتی
که ندیده، دیده ناگه به درون دل فتادی؟
از قلبت پیروی کن، اما احمق نباش
ثواب میکنم تویی
گناه میکنم تویی
نگاه کن به هرکس نگاه میکنم تویی
دلنوشته غمگین کوتاه برای استوری
کاش خدا تو بهشت جای فرشته و حوری ها اونی که آدما عاشقش بودن و بهش نرسیدن رو وعده میداد 🙂
زمینگیر است جمعیت، فلکپیماست تنهایی…
به راه این اُمید پیچ در پیچ
مرا لُطف تو میباید دگر هیچ
بخاطر کسی که با نسیم میره خودتو به طوفان نزن…
انصاف نیست
رفتن آدمها با خودشون باشه
فراموش کردنشون با ما…!
عشق را از ماهی بیاموز که
چه بی پایان آب را پر از
بوسه های بی پاسخ میکند…
بعضیام جوری از آدم “میگذرن” که حس میکنی گذرگاهی 🙂 🖤
خنده میبینی ولی از گریه ی دل غافلی!
و اوست که قهر و اقتدارش ، مافوق بندگانش است …
از دشمنان برند شکایت به دوستان
چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم؟
اومدن بعضی آدما تو زندگیمون،همون چوب خداست!
شاید همه حرفا از درد نباشه
ولی همه دردا از حرفاس…
من بداخلاق نیستم
شما واسه دیدن روی خوشم بیلیاقتید 🙂
مهربون باشید زندگی پر از خداحافظی های غیر منتظره ست..
بوی زُلف او حواسم را
پَریشان کرد و رفت …
هر یک از دایره جمع به راهی رفتند
ما بماندیم و خیال تو به یک جای مُقیم
دلنوشته غمگین عاشقانه برای استوری
هیچ وقت هیچ کس رو
دست کم نگیر مخصوصا خودت رو…
هیچ حواسم نبود، دو فنجان ریختم…
مرا آن کُشت..
که باید زندگی می داد..!
همیشه دلتنگی به خاطر نبودن کسی نیست!
گاهی به خاطر بودن کسی است
که حواسش به تو نیست..
گاهى وقتها قدرتمندترین اظهار نظر، سکوت است!
کاش پیر شیم فراموشی بگیریم، حداقل شبا راحتتر بخوابیم
کاش میبوسیدمت، جای اینکه دلتنگت بشم
گاه موسیقی تنها راه فرار است، بی آنکه خانه را ترک کنی..
نَشُد.
یک کلمه نیست؛
غمگینترین جمله کوتاه دنیاس
مزخرفترین آدما اونایین
که تا تنها میشن یادت میوفتن !
عذر خواهی شکستن غرور نیست
نمایش شعوره!
نها حریر نازکِ خیالت برای گرم شدنم کافیست!
یک نفر آمد و رفت
حال دنیا بد شد
هر چه تنهایی بود
از شبِ من رد شد ..
اگر درمان تویی دردم فزون باد
و گر معشوقه ای سهمم جنون باد
بهترین انتقام اینه که هیچ اهمیتی ندی…
تو زندگیت یاد بگیر مال یکی باشی
نه بیت المال 🙂
نگران نباش..
خدا همیشه هست،
فقط بهش اعتماد کن
شب که می شود…
کمی بیشتر هوایِ
دلهای هم را داشته باشید…
به گرد پامونم برسی
تو ردپامون گیر میکنی 🙂
دلنوشته غمگین طولانی برای استوری
تا وقتی زنگ نزنی، پیام ندی و سراغمو نگیری؛ هرچقد هم که دوستت داشته باشم و دلم واست تنگ شده باشه؛ میشینم رو مبل پامو دراز میکنم واسه خودم
چاییمو میخورم
کتابمو میخونم
فیلمامو میبینم و…
سراغتم نمیگیرم
چون فک میکنم اینجوری راحتتری
«أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا»
خدا میگه: «دیگر هیچ ترسی (از وقایع آینده) و ناراحتی و اندوهی از (گذشته خود) نداشته باشید»
وقتی خودش گفته یعنی وقتی بسپاری دیگه همه چی رو خودش به بهترین نحو درست میکنه
از آن فراز
و این فرود
غم مخور؛
زمانه
بر بلند
و پست
میرود
[ابتهاج]
هر کسی را همدم غمها و تنهایی مدان
سایه همراه تو میآید ولی همراه نیست!
[مولانا]
الان دقیقا اونجایم که سعدی میگه:
مرا دردیست اندر دل، که گر گویم زبان سوزد
و گر پنهان کنم؛
ترسم که مغز استخوان سوزد…
من که خود زادهی سرمای شب دی ماهم
بیتو با سردی بیرحم زمستان چه کنم؟!
هوا سرد است!
من از عشق لبریزم..
چنان گرمم
چنان با یاد تو در خویش سرگرمم
که رفت روزها و لحظهها
از خاطرم رفته است..
هوا سرد است
اما من به شور و شوق دلگرمم
چه فرقی میکند
فصل بهاران یا زمستان است
تو را هرشب درون خواب میبینم
تمام دستههای نرگس دیماه را
در راه میچینم..
و وقتی از میان کوچه میآیی
و وقتی قامتت را در زلال اشک میبینم
به خود آرام میگویم دوباره خواب میبینم
دوباره وعدهی دیدارمان
در خواب شب باشد
بیا، من دستههای نرگس دی ماه را
در راه میچینم..
دی ماه رسیده است
و من زخمی و سردم
لبخند بزن
لبخند #تو گرمکننده است!
شب که میرسد
یادم میآید نیستی
سرما اوج میگیرد
واژهها قندیل میبندند
وقتی از نبودنت مینویسم
آغوشت را ندارم
هیچ تنپوشی
حریف این سرما نیست
راستی که
این زمستان بیتو
زیادی زمستان است!
آنقدر نیامدی که به جای من و #تو،
برف آمد و نشست
بر همان نیمکت همیشگی
که روزی روی آن مینشستیم..
باید
شال گردنم را
تمام کرده باشی
که اینگونه
برف شروع شده..
آی عشق!
بدهکاریم به تو
سیصد و شصت و چهار روز را
ماندهایم منتظرت
چهارده فوریه به چهارده فوریه
کلی بوق و کرنا، خرس پشمالو
روبان صورتی، عطر و کمربند…
و باقیِ سال از یادمان میروی
ببخش عشق!
ساکنان قلبت را به دقت انتخاب کن
زیرا هیچ کس به غیر از تو
بهای سکونتشان را نخواهد پرداخت
فصلی تازه در راه است
دست در دست هم
یک برگ سرخ
ورق میخورد
امروز
همه جا تعطیل است
سرم اما شلوغ است
دارم به تو فکر میکنم!