
تفسیر فال
اینقدر به جوانی و شادابی و زیبایی خویش مغرور نباش. هرگز فراموش نکن که جوانی، همانند گلی زیبا، روزی پژمرده میشود و به همان سرعت که به دست آمده، ممکن است از دست برود. همیشه جوان و شاداب نمیمانی و گذر زمان بر چهرهات اثر خواهد گذاشت. بنابراین، فکری هم به حال پیری خود بکن؛ زیرا پیری نیز قسمتی از چرخه زندگی است که باید آن را با آغوش باز پذیرفت.با فخر فروختن و قیافه گرفتن در برابر دیگران نه تنها خود را از جامعه طرد میکنی بلکه روابط انسانی ارزشمندت را نیز تضعیف خواهی کرد. در این حالت، هم در دوران جوانی و هم در پیری احساس تنهایی خواهی کرد. بنابراین بهتر است قدر جوانی خویش را بدانید و آن را صرف ایجاد ارتباطات مثبت با دیگران کنید. شادابی خود را با دیگران تقسیم کن تا نه تنها روحیهات تقویت شود بلکه باعث شادی دیگران نیز گردید؛ چراکه انسانها در کنار یکدیگر رشد میکنند و زیبایی واقعی زندگی زمانی نمایان میشود که ما لحظات خوب خود را با یکدیگر شریک شویم.
غزل حافظ: شماره ۲۹۵
- سَحَر به بویِ گلستان دَمی شدم در باغ
- که تا چو بلبلِ بیدل کُنَم عِلاجِ دِماغ
- به جلوهٔ گلِ سوری نگاه میکردم
- که بود در شبِ تیره به روشنی چو چراغ
- چُنان به حُسن و جوانیِ خویشتن مغرور
- که داشت از دلِ بلبل هزار گونه فَراغ
- گشاده نرگسِ رعنا ز حسرت آب از چشم
- نهاده لاله ز سودا به جان و دل صد داغ
- زبان کشیده چو تیغی به سرزنش سوسن
- دهان گُشاده شقایق چو مردمِ ایغاغ
- یکی چو باده پرستان صُراحی اندر دست
- یکی چو ساقیِ مستان به کف گرفته اَیاغ
- نشاط و عیش و جوانی چو گُل غنیمت دان
- که حافظا نَبُوَد بر رسول غیر بَلاغ
پخش صوتی غزل
شاهد فال
در فال حافظ معمولا به غزل بعدی، شاهد فال میگویند، و در صورتی که پاسخ خود را به طور کامل پیدا نکنید میتوانید به سراغ شاهد فال بروید.
نقل است بیت یک یا سه یا پنج شاهد فال میتواند پاسخ شما باشد.
غزل در قالب تصویر
تصویر غرل به صورت یکجا