
تفسیر فال
جلوی هواهای نفسانی خویش را با دقت و توجه خاصی بگیرید. هر چند که در دل خود به وصال یار و نزدیک شدن به او میاندیشید، اما ممکن است مطمئن نباشید که آیا او نیز همان احساسات را نسبت به شما دارد یا خیر. در این میان، عشق و محبت شما آنقدر عمیق است که حاضرید جان و سر خود را برای یار فدای کنید، اما با این حال، گاهی به خاطر دلهرهها و تردیدها، تصمیم میگیرید که از یک قرار مهم صرف نظر کرده و دل به دریا بزنید تا تمامی احساسات و رازهای دل خود را بدون هیچ واهمهای با او درمیان بگذارید. در چنین لحظاتی، مهم است که کمی صبر کنید. چراکه دست تقدیر همواره همه چیز را بر وفق مرادتان پیش خواهد برد و ممکن است آنچه انتظار دارید، با گذشت زمان محقق شود.
غزل حافظ: شماره ۳۱۸
- مرا میبینی و هر دَم زیادَت میکنی دَردَم
- تو را میبینم و میلم زیادَت میشود هر دَم
- به سامانم نمیپرسی، نمیدانم چه سر داری
- به درمانم نمیکوشی، نمیدانی مگر دردم؟
- نه راه است این که بُگذاری مرا بر خاک و بُگریزی
- گُذاری آر و بازم پرس تا خاکِ رَهَت گردم
- ندارم دستت از دامن، به جز در خاک و آن دَم هَم
- که بر خاکم روان گَردی بگیرد دامنت گَردم
- فرو رفت از غمِ عشقت دَمَم دَم میدهی تا کی؟
- دَمار از من برآوردی نمیگویی برآوردم
- شبی دل را به تاریکی ز زلفت باز میجُستم
- رُخَت میدیدم و جامی هلالی باز میخوردم
- کشیدم در بَرَت ناگاه و شد در تابْ گیسویت
- نهادم بر لبت لب را و جان و دل فِدا کردم
- تو خوش میباش با حافظ، برو گو خصم جان میده
- چو گرمی از تو میبینم، چه باک از خصمِ دَم سَردم
پخش صوتی غزل
شاهد فال
در فال حافظ معمولا به غزل بعدی، شاهد فال میگویند، و در صورتی که پاسخ خود را به طور کامل پیدا نکنید میتوانید به سراغ شاهد فال بروید.
نقل است بیت یک یا سه یا پنج شاهد فال میتواند پاسخ شما باشد.
غزل در قالب تصویر
تصویر غرل به صورت یکجا