
تفسیر فال
درمان دردتان، رسیدن به وصال یار است. این آرزوی عمیق، همواره در دل شما زبانه میکشد و تمام هم و غمتان را در خود فرو میبلعد. فکر کردن به او و یادآوری خاطرات شیرین و خوشایندی که با یکدیگر داشتهاید، همچون نوری در تاریکی شبهای هجران میدرخشد. تنها غصهای که بر دل شما سنگینی میکند، شکستن عهد و پیمانی است که با او بسته بودید؛ عهدی که شاید بر سر عشق و وفاداری شکل گرفته باشد و اکنون به چالش کشیده شده است.این شبهای هجران هرگز پایدار نخواهند ماند؛ زیرا زندگی همچنان در حال چرخش است و روزی خواهد آمد که دوباره در کنار یکدیگر خواهید بود. با این حال، ترس از اینکه دست روزگار او را از شما دور کند، بسان سایهای بر افکار شما نشسته است. اما باید بدانید که خداوند متعال همواره نظارهگر حال بندگان خویش است. او عادل است و حق را به حقدار خواهد رساند؛ بنابراین امیدتان را از دست ندهید چرا که ممکن است در کمال ناامیدی، نور امیدی تازه بدرخشد و زندگی دوباره رنگ عشق بگیرد.
غزل حافظ: شماره ۳۶۳
- دَردَم از یار است و درمان نیز هم
- دل فدایِ او شد و جان نیز هم
- این که میگویند آن خوشتر ز حسن
- یار ما این دارد و آن نیز هم
- یاد باد آن کاو به قصدِ خونِ ما
- عهد را بشکست و پیمان نیز هم
- دوستان در پرده میگویم سخن
- گفته خواهد شد به دَستان نیز هم
- چون سر آمد دولتِ شبهایِ وصل
- بگذرد ایامِ هِجران نیز هم
- هر دو عالم یک فروغِ رویِ اوست
- گفتمت پیدا و پنهان نیز هم
- اعتمادی نیست بر کارِ جهان
- بلکه بر گردونِ گَردان نیز هم
- عاشق از قاضی نترسد مِی بیار
- بلکه از یَرغویِ دیوان نیز هم
- محتسب داند که حافظ عاشق است
- و آصفِ مُلکِ سلیمان نیز هم
پخش صوتی غزل
شاهد فال
در فال حافظ معمولا به غزل بعدی، شاهد فال میگویند، و در صورتی که پاسخ خود را به طور کامل پیدا نکنید میتوانید به سراغ شاهد فال بروید.
نقل است بیت یک یا سه یا پنج شاهد فال میتواند پاسخ شما باشد.
غزل در قالب تصویر
تصویر غرل به صورت یکجا