
تفسیر فال
آبی که ریخته شد، دیگر به سادگی جمع نمیشود و این حقیقتی است که باید به آن توجه کرد. این عمل، یک کار انجام شده است و اکنون زمان آن فرار رسیده که در صدد جبران آن برآییم. در زندگی، هیچ انسانی بدون علت یا توجیه قابل قبول مجازات نمیشود و هیچ سر بیگناهی بر دار نمیرود. تو قادر خواهی بود از این ورطه خطرناک نجات پیدا کنی و با ارادهای قوی خود را از چنگال مشکلات رها کنی. همچنین، لازم است کدورتها را با صفای دل پاسخ دهی؛ چراکه تنها از طریق صداقت و پاکنیتی میتوان به آرامش حقیقی دست یافت. بندهای محدودیتها یکی پس از دیگری باز میشوند و تو به آزادی واقعی خواهی رسید، آزادیای که نتیجه تلاشهای مداوم و تصمیمات درست خواهد بود.
غزل حافظ: شماره ۸۳
- گر ز دستِ زلفِ مُشکینت خطایی رفت رفت
- ور ز هندویِ شما بر ما جفایی رفت رفت
- برقِ عشق ار خرمنِ پشمینه پوشی سوخت سوخت
- جورِ شاه کامران گر بر گدایی رفت رفت
- در طریقت رنجشِ خاطر نباشد می بیار
- هر کدورت را که بینی چون صفایی رفت رفت
- عشقبازی را تحمل باید ای دل، پای دار
- گر ملالی بود بود و گر خطایی رفت رفت
- گر دلی از غمزهٔ دلدار باری برد برد
- ور میان جان و جانان ماجرایی رفت رفت
- از سخن چینان ملالتها پدید آمد ولی
- گر میانِ همنشینان ناسزایی رفت رفت
- عیبِ حافظ گو مکن واعظ که رفت از خانقاه
- پای آزادی چه بندی؟ گر به جایی رفت رفت
پخش صوتی غزل
شاهد فال
در فال حافظ معمولا به غزل بعدی، شاهد فال میگویند، و در صورتی که پاسخ خود را به طور کامل پیدا نکنید میتوانید به سراغ شاهد فال بروید.
نقل است بیت یک یا سه یا پنج شاهد فال میتواند پاسخ شما باشد.
غزل در قالب تصویر
تصویر غرل به صورت یکجا